هفته ای که نبودم
امروز ظهر ! که از خواب بیدار شدم باورم نمیشد که دیگه نمیخواد درس بخونم . وای عجب حس خوبی بله بالاخره درس ما هم تموم شد. برای امتحانم 2 بار رفتم تهران و برگشتم. همش میترسیدم نکنه دختر کوچولو اذیت بشه.ولی خدا رو شکر بخیر گذشت. الهی فداش بشم که همه جا باهامه. با لگداش سر امتحان میگفت مامانی حواستو جمع کن!!! طفلک شوشو هم اذیت شد و هر دوبار باهام اومد . دستش درد نکنه
کلی کار دارم که باید برنامه ریزی کنم و انجام بدم . امروز فردا هم حتما باید برم آزمایشمو بدم.
دوست دارم جییییییییییییییییغ بکشم
فدات بشم دختر مامانی بدون مامانی خیلی دوست داره. اگه این چند روز اذیت شدی ببخشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی