اولین دندون
سلام دختر گلم. قربونت برم عیدت مبارک. امروز نیمه شعبانه.الان خوابیدی برای همین من تونستم یه سر به اینجا بزنم.
دختر گلم چند روز پیش یعنی جمعه 31/3/92 من و شما با هم خونه تنها بودیم و داشتیم با هم بازی میکردیم . وقتی داشتی میخندیدی دیدم یه دونه سفید کوچولو از لثه ت زده بیرون! دندون کوچولوت نیش زده بود. (دندون سمت چپ از پایین در سن 6 ماه و 19 روزگی) قربونت برم جوجو. خیلی خوشحال شدم و فوری به بابایی و مامانی ها خبر دادم. اونا هم کلی ذوق کردن! خوب شد این دندونه بالاخره در اومد آخه خیلی اذیت شدی. چند روز قبلش تب کرده بودی و غذا هم خوب نمیخوردی . فکر کردم مریض شدی ولی احتمالا اونا هم به خاطر دندونت بوده میخواستم برات جشن بگیرم ولی متاسفانه اینجا کسی رو نداریم . خیلی حیف شدفقط برات دندونی درست کردیم.همشم بنده خوردم!
خوب از دندون که بگذریم یه هفته ای میشه که دیگه قشنگ تنها میشینی و دیگه لازم نیست من مواظبت باشم. یه دشک کوچولو برات پهن میکنم و اسباب بازیات رو برات میارم تو هم مشغول میشی .البته همش غر میزنی که منم پیشت بشینم! ولی گاهی یواشکی فرار میکنم که برم یکم کارامو انجم بدم.
یه چیز عجیب و جالب هم اینکه در سن 6/5 ماهگی شما پستونکی شدی!!!! قبلش اصلا پستونک رو نمیگرفتی همش عق میزدی و مینداختیش بیرون. ولی از زمانی که من رفتم سر کار و پرستارت میخواست بخوابوندت بهت پستونک داد. چون همش بهانه سینه رو میگرفتی و نمیخوابیدی ولی الان با پستونک آروم شدی و شبا هم من دیگه مجبور نیستم دائم بهت شیر بدم! البته هنوز خواب شب خوبی نداری و زیاد بیدار میشی ولی پستونکت رو که میدم میخوابی. تو خواب هم زیاد وول میزنی و خیلی دوست داری به پهلو بخوابی!
الان هم بیدار شدی و میخوای لب تابو بگیری! بهتر دیگه برم تا دعوامون نشده
عاشقتم جوجه نازم