فندقیفندقی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

هدیه خدا

تعطیلات مامانی

1391/7/1 22:03
نویسنده : مامانی
240 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دختر نازم. خوبی خوشگلم؟ مامانی هنوز باورش نمیشه که بیکار شده. هنوز بعضی شبا خواب امتحان می بینم ! این روزا همش با بابایی میریم بیرون. دلی از عزا در آوردیم!! چند شب پیش رفتیم سیرکخنده بد نبود . ولی میترسیدم توی اون سر و صدا اذیت بشی آخه همیشه خونه ما خیلی آرومه و تو اصلابه صدای بلند عادت نداریمژه روز جمعه هم رفتیم ییلاق و یه امامزاده رو هم زیارت کردیم. خیلی خوب بودلبخند

این روزا همش دارم کار خونه میکنم و کم کم جمع میکنم که 6 ماه میخوایم اینجا نباشیم وسایل جمع و جور باشه.البته خم و راست شدن واقعا برام سخت شده نفسم میگیره. تا الان که 28 هفته ام 8 کیلو چاق شدم.هر چی هم میخورم انگار تو گلوم موندهناراحتپایین نمیره.

یه روز هم رفتم بیرون و باز نتونستم جلوی خودمو بگیرم چند دست لباس برات خریدم. خیلی کوشولوان. اگه تونستم عکسشو میذارم.

فردا شاید برم یه سر دوستامو ببینم. با این شکم گندهافسوس خجالت میکشم آخه! تازههههههههه کارای فارغ التحصیلیم هم مونده.انشاله خدا خودش کمک کنه.

قربونت برم دختر گلم . دوست دارم فندقم.فعلا بای.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

پریسا
2 مهر 91 18:59
مامانی مهربون رشتت چیه؟؟
خوش به حالت تموم شد درست...



آره راحت شدم. اینجا نگم راحت ترم


نی نی و مامی
4 مهر 91 10:30
باز لباس خریدی خوبه ولی چه فایده عکساشونو نمیذاری که ما هم فیض ببریم رفتی سیرک دخملی میترسه هاااااااااااا مراقب خودت باش گلم.راستی اسم دخمل نازو چی میذارین؟؟؟


سعی میکنم بذارم عزیزم.مرسی عزیزم. سر اسم هنوز به تفاهم نرسیدیم!

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد