فندقیفندقی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

هدیه خدا

مهمونی

1391/7/8 13:12
نویسنده : مامانی
228 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوشگل مامانی. خوبی قربونت بشم؟ماچ امشب مهمون داریم مامانی. پسرخالم با خانومش. اومدن اینجا مسافرت. کلی بهشون اصرار کردم که شام بیان اینجا. به خاطر اینکه میگفتن برای من سخت نباشه نمیومدنقلب ولی بالاخره راضی شدن. حالا مامانی میخواد شروع کنه به آشپزی و یه کمی هم خونه رو جمع و جور کنهمژه

من بالاخره بافتنی رو شروع کردم . البته با چیزای خیلی ساده! یه شال گردن برات بافتم خوشگلم که برای 2-3 سالگیت خوبه. با یه جفت جوراب نوزادی و یه تل سر. الهی فدای اون پاهای کوچولوت بشم و اون کله بی موت!خندهقلبقلب بازم برات میبافم عزیزم  یه کم دستم راه بیفته!خجالت

چند روزه وقتی چیزی میخورم دل درد میشم. کلا حجم معده م به خاطر فشار رحم کم شده زود سیر میشم و احساس میکنم دارم میترکم!سبز توهم مظلوم شدی و کمتر تکون میخوری! نکنه گرسنه ت میشه؟نگران این سه ماهه آخر تازه میخوای وزن بگیری کوچولوی من . منم باید هر جوری هست بخورم که تو هم سیر بشی جوجهبغلدعا کن مامانی بهتر بشه و بتونه خوب بخوره!لبخند

خوب دیگه من باید برم به کارام برسم. خدافظ نانازی من.قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد